ﺯﻝ ﺯﺩﻥ ب ﻳﻪ ﻧﻘﻂﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﭼﺎیی ﺧﻮﺭﺩﻥ
اﺯ ﺧﻮﺩ ﭼﺎیی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻴﭽﺴﺒﻪ
ﻣـﻦ؟
- ﻧﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﯾﺖ …
” ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﯾﺎﻟﻮﮔﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺭس ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪی “
مرد باس واسه خانومش لواشک بگیره ^_^
بعد خانومشو ببنده به صندلی !
همه لواشک ها رو جلو چشماش بخوره
تو زندگیت مثل درخت فندق باش…
یادم نیس چرا ولی حالا تو باش ضرر که نمیکنی !!
دمت گرم
ساعت ۸ صبح همراه اول میخواد میلیونرم کنه
ساعت ۱۰ بانک پارسیان با اصرار میخواد یه لکسوس بهم بده
ساعت ۱۲ بانک پاسارگاد میگه بیا یه آپارتمان تو شمال تهران بهت بدیم
ساعت ۲ برنج آوازه اس داده که ۲۵۰ میلیون بهت بدم واست کافیه دادا ؟
ساعت ۴ رب یک و یک گفت بیا یه سفر دور دنیا ببرمت حالشو ببری
ساعت ۶ دنت تصمیم گرفته ۳ تا از آرزو های بزرگ منو برآورده کنه
ساعت ۷ هم که از سر کار تعطیل میشم بی اعتنا به اس های رگباری همراه اول
که التماسم میکنه داداش بیا یه ۲۰ میلیون همینجوری بهت بدم !
دست میکنم تو جیبم ببینم کرایه تاکسی تا خونمو دارم یا نه !
بعد که میبینم ندارم راهمو میکشمو پیاده میرم خونه !
اینجور آدم قانع و چشم و دل سیریم من . . .
وگرنه واسه ما که ریخته
کارمند تازه وارد به مدیر:
جناب! من هرچی در یخچال اداره میزارم سریع خورده میشه
( پنیر” نون” گردو” حلوا” و… )
برای صبحونه فردای خودم چیزی باقی نمیمونه !
مدیر: آقای محترم لطفا فامیلتونو روش بنویسید
کارمند: فامیلم “صلواتیه” روی همه شون نوشتم
سلامتی ﭘﺴﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﯿﭗ ﻭ ﻗﯿﺎﻓﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻩ
ﻭﻟﯽ ﻏﯿﺮﺗﺸﻮﻥ ﻣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﺪﺭﺷﻮﻧﻪ
مورد داشتیم که تو اعلامیه پدرش نوشته :
از وقتی رفتی گرمی از این خونه رفته…!
یعنی خیلی ریز به موضوع خاموش کردن کولر اشاره کرده
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغ هایش گذاشت
عقاب که بزرگ تر شد
جوجه مرغ ها رو خورد و کمی بعد خود مرغ ها رو هم خورد
سپس پر کشید و به آسمان رفت
هم به ریش پیرمرد خندید و هم گند زد به داستان آموزنده ما بی شرف